زمین شناسی در قران
زمین
معانی واژه أرض
واژه «اَرض» بمعنی: کره زمین ــ قطعه ای از زمین ــ خشکی ـــ سطح زمین ـ آنچه از زمین روی آن راه می رویم و زندگی می کنیم (یعنی لایه بالائی زمین) - جا و مکان - جای بی ساختمان و بی کشت - بخش پائین هر چیزی که با زمین تماس دارد (و به بالای آن سماء گفته می شود) - بخش پائین دست و پای چهارپا و پایه هر چیزی که با زمین تماس داشته باشد - خاک ـــ زکام (مذکر و مؤنث) ـ تبِ لرز و لرزه، می باشد. و در چهار چوب قاعده و مبحث مجاز و اسم مبهم که معنی آن با قرینه یا قرینه های موجود در جمله روشن می شود به معانی دیگری مانند: کشور و قلمرو نیز می آید. و در قرآن بمعنی گوناگون خود آمده است. جمع آن: أراضٌ و أُرُوض و أرضات وأَرَضُون و أراضی.
دور بردن زمین و درآوردن آب و گیاه آن
« و زمین را پس از آن ضمن چرخش دور برد. آب و گیاهِ آن را هر دو از خود آن درآورد».
نکات آیه:
1ـــ زمین ضمن چرخش دور برده شده است:
در آیات پیش از این آیات می گوید: «اَ اَنـْـتـُمْ اَشَـدُّ خـَلْـقـاً اَمِ السَّـماءُ بَـنـیـها ــ رَفـَعَ سَـمْکَـهـا فـَسَـوّیـهـا»!
«آیا آفـرینش شـمـا مـشکـل تر است یا ساختن مـنـظومـه شمسی؟ که نواحی و جوانب آنرا بهم آورده غلظت آنرا بالا برد و آنرا ساخت». راجع به این آیات در آغاز مـنـظـومه شمسی صحبت شد. پـس از آن، آیات مزبور مطرح می کند کـه: زمـین را ضمن چرخاندن (غـلـتاندن) دور برده است. این موضوع نیز در مطالب مربوط به منظومه شـمـسی دیـدیـم کـه در ابـتـدا سیارات در کنار خورشید درست شدند و بعد فاصله گرفـتند. موضوع جدید در آیه چـرخـش زمـیـن است.
2ـــ آب و گیاه زمین از خود آن در آورده شده است:
آب موجود روی زمین گاز و بخاری بوده که با آتـشـفـشـانـهـای اولیه زمین از درون آن درآمده و به جو رفته و بعد باریدن گرفته. گیاهان نیز ناشی از وجود دی اکسید کربن بوده که ضمن فعالیت آتشفشانها از درون زمین درآمده بوده است.
زمـیـن آرام شـده
« آیا آنکه زمین را آرام نمود و درون آن رودها قـرار داد و برای آن کـوههـا قرار داد و میان دو دریا دیوار قرار داد، آیا خدائی پابپای وی وجود دارد؟ بیشترین اینها دانشی ندارند (از طبیعت چیزی نمی دانند)».
"أرض" در آیه بمعنی بخشی از کره زمین است که روی آن راه می رویم و زندگی می کنیم، یعنی لایه و قشر خارجی آن است. و نکته آیه اینست که زمین زیر پای ما در آغاز آرام نبوده بلکه می لرزیده است.
زمـیـن در واقـع در ابـتدای شکل گیری خود مذاب و متلاطم بوده است. پس از اینکه رفته رفته سرد شده و قشر بالائی آن سفـت شده نیز، بخاطر نازک بودن آن قشر، فعل و انفعالات خشونت بار درونی زمین، آن قشر نازک و در نتیجه سطح زمین را پیوسته بگونه خشونت باری می لرزانده است (یعنی سطح زمین پیوسته زلزله های خشونت بار داشته است). تا اینکه با گذشت زمان رفته رفته زمین سردتر و سردتر شده، و قشر خارجی آن کلفت تر و کلفت تر می شود، و فعل و انفعالات خشونت بار درونی زمین به اندازه ای از سطح آن فاصله می گیرند که دیگر نمی توانند سطح زمین را بلرزانند (بگونه ای که ما آنرا احساس کنیم). امروزه ضخامت لایه سطح زمین در خشکیها 70 کیلومتر است. و به این شکل زمین رفته رفته آرام می شود. (بـقـیه مطالب آیه در جاهای مربوط بخود بررسی شده اند).
بارشهای سنگین اولیه و شقه شقه شدن زمین
« و اینکه ما آبها را ریختیم ریختنی ــ بعـدها خشکی را شـقـه کردیم شـقـه کردنی»!
نکات آیه:
1ــ آبهای روی زمین در حجم زیادی ریخته شده است: آبهای موجود روی زمین در ابتدا در درون زمین بوده، بعد بـصـورت بخار با آتـشـفـشـانها همراه با دود و گرما و گاز از زمین خارج شده و در جو جا گرفته و ابرها را تشکیل داده. بعد با سرد شـدن و بـه نـقـطـه بـارش رسـیـدن جـو بـارانـهـای سنگین باریده، طوریکه قـرآن بـجـای واژه بـاریـدن از واژه ریخـتـن استفاده کرده و با مـفـعـول مـطلق «صَـبّـاً» نیز روی ریختنِ آن تأکـیـد کرده که به معنی: "سیل آسا ریختن آن" میشود.
2ــ خشکی شقه شقه شده است: خشکیهای زمین در ابتدا یکی بود (یک خشکی بوده)، بعدها شـقـه شـقـه شده است.
خـشـکـی هـا از هم دور شـده
«و خشکی ها را دور بردیم».
خشکیهای زمین پس از شقه شقه شدن رفته رفته از هم دور شده اند. در ابـتـدا انـسـان مـتـوجه انطباق خشکیها به هم شد و پس از بررسی آن نتایج زیر بدست آمد:
ـــــ سـنگـهای نواحی غربی اروپا و آفریقا با سنگهای نواحی شرقی آمریکا هم عمر و هم نوع بودند. و نـتـیجه این می شود که این دو نقـطه زمانی پیش هم بوده اند.
ـــــ مواد و عـناصری که در حفاری در نقطه ای در غرب قاره آفریقا پیدا و بررسی شـد، با مواد و عناصری که در نـقطه معادل آن در شرق قاره آمـریکا پیدا شد یکسان بود. و نتیجه این می شود که این دو نـقـطـه زمـانی در یک جـا و کـنار هم بوده اند.
ـــــ با تصویر بـرداری نمـودن از اعـماق اقـیـانـوس اطـلـس یک خط سراسری در وسط اقیانوس کشف شـد که مـواد مـذاب درون زمین را بیرون میریزد و اقیانوس را به دو قسمت تقسیم میکند و طرفـین خود را از هم دور می کند.
حـرکـت وضـعـی زمـیـن
«آیا زمین را گهواره وار نکردیم»!
«اَلَم نـَجْـعـل» به معنی: «قـَدْ جَعَـلـنا» است. (پرسش مـنـفـی برای "اقـرار گرفـتن" است). و «مِـهاداً» تشبیه بلـیغ است، به معنی: «کَـالـمِـهاد» به معنی: «گـهـواره وار». و آیه به این معنی است که: « ما زمین را گهـواره وار نـمـودیـم ».
نـکـات آیـه:
1ــ زمین گهـواره وار است:
یکی از حرکات زمین حرکت گهواره واری آن است. در این نوع حرکـت قـطـب شـمـال آن در تابـسـتان و زمـستان به یک طرف مایل می شود. در تابستان تمایل آن رو به خورشید است. در پـائـیـز مـحـور آن راست اسـت. در زمـستان تمایـل آن در جهت خلاف خورشید است. و در بـهـار محور آن راست است. این حرکت گهـواره واری زمـیـن حـرکت وضعی نامیده می شود.
2ـــ زمین حرکت دارد:
تشبیه زمین به "گهواره" به معنی: "متحرک" بودن آن است. (و این برخلاف علم نجوم عـصر پیامبر است که در آن زمین ثابت و مرکز جهان بود).
حـرکـت زمین
«او زمین و سیارات منظومه شمسی را هر کدام بجا و بمورد آفرید. شب را بر روز می پیچاند در حالیکه روز را بر شب می پیچاند. و خورشید و ماه را مناسب نمود. هـمه آنها تا زمان مشخصی در حرکت هستند».
نکـتـه آیه: سیارات، زمین، خورشید و ماه تا زمان تعیین شده ای در حرکت خواهند بود:
عـلـم نـجـوم عـصـر پیامبر می گفـت: زمین ثابت و مرکز جهـان است. ایـن تـئوری تا سال 1543 بقوت خود باقی بود. در آن تئوری (یعنی وقتی زمین ثابت و مرکز جهان باشد و خورشید و سیارات بدور زمین بچرخند)، ما می بایست سیاره زهره را همیشه به شکلی که در تصویر سمت چپ می بینیم، بصورت هلالهای ماه ببینیم. ولی وقتی انسان تلسکوپ بکار گرفت دید که سیاره زهره به شکل ماه کامل (ماه شب چهارده) پیدا است (تصویر سمت راست). نتیجه این شد که زهره می بایست به آن طرف خورشید رفته باشد و آن طرف خورشید باشد تا بتواند به این شکل نور خورشید را بازتاب بدهد. و نتیجه این شد که زهره در واقع دور خورشید می گردد نه به دور زمین. و از اینجا بود که انسان نتیجه گرفت که خورشید در مرکز است و سیارات به دور آن می گردند.
از آنجا که مسلمانان معمولاً چیزهای خارجی را دوست دارند و می پسندند، دنبال اندیشه های علمی آن دوران رفته بوده اند و مانند بقیه نوشته اند که زمین به دور خورشید می گردد، در حالیکه آیه خیلی صریح و واضح پس از اینکه از سیارات و زمین و ماه و خورشید صحبت می کند می گوید: همه آنها (یعنی هر یک از سیارات و زمین و خورشید و ماه) تا زمان تعیین شده ای در جریان هستند (یعنی حرکت می کنند). یکی از حرکتهای خورشید حرکت آن در مداری در کهکشان راه شیری با سرعت 900000 کـیـلـومتر در ساعت است، که 225 میلیون سـال طـول می کشد تا آن را طی کند. و حرکت ماه نیز اینست که بدور زمین در حرکت است.
مدت زمان حرکـت آنها نیز چنانکه آیــه مطرح کرده جاودانه نیست بلکه مدت زمان مشخصی دارند.
از زمـیـن کم می شود
«آیا نمی بینند ما رفته رفته از زمین از اطراف آن کم می کنیم»؟
نکـتـه آیـه: از زمین از اطراف آن رفته رفته کم می شود:
زمین در واقع چنان که قــرآن مـطـرح کرده پـیـوسـتـه در حال کم و کاسته شدن است. پیوسته گاز و گرما و انرژی از جو زمین خارج می شود و به فضا می رود، و رفته رفته از حجم و انـدازه آن کاسته میشـود. طوریکه تخـمین زده می شود، زمین در آغاز پیدایش خود حجمی تقـریباً 2000 بار بزرگ تر از حجم کنونی خود داشته است.
از آنجا که از خورشید پیوسته کم میشود از زمین نیز پیوسته کم می شود تا تعادل میان جاذبه و دافعه میان خورشید و زمین ثابت بماند. در زمان پیامبر کسانی بوده اند که می گفته اند: جهان از ازل هـمینطور بوده و همینطور نیز خواهد ماند، و آغاز و خالـقی ندارد. آیه کم و کاسته شدن از زمین را برای آنها دلـیـل می آورد که "از ازل اینطور نبوده و اینطور نیز نخواهد ماند". به این معنی کـه: "در صـورت از ازل بودن همه چیز، از آنجا که از زمین رفـته رفته کم و کاسته می شود، منطقـاً زمین نمی بایست و نمی تواند از ازل بوده باشد ولی هنوز تمام نشده باشد".
زمـیـن شـقـه شـقـه است
« سوگند به جوِ برگشت دهنده ــ و به زمینِ شقه شقه ــ که این قرآن گفتار جدا جدا است نه اینکه چیز بیهـوده ای باشد»!
نکات آیه: 1ــ جو بازگشت دهنده است. 2ـــ زمین شـقـه شـقـه است.
1ــ جو بازگشت دهنده است:
جـو مـوارد مـضـر را از آمـدن بـه زمـیـن مـنع می کـند و آنها را به فضا برگشت می دهد، و موارد مفـیدی که از زمین بالا می روند را به زمین برگشت می دهد یا در جو نگه می دارند. (در بخش جو راجع به این مسائل صحبت شده است).
2ـــ زمین شـقـه شـقـه است:
سطح زمین در واقع شقه شقه است. سطح زمین در مجموع از 10 تا شقه های کوچک و بزرگ تشکیل شده است. محل تـماس لایه ها عـمـدتـاً در سـطح اقـیـانـوس هـا و برخی از دریـاهـا است و هـزاران کـیلومتر طول دارند. از شکاف میان آنها مـواد مـذاب بیرون می ریزد که از ضروریات زنده نگه داشتن زمین و مـنـاسب نـمـودن و مـناسب نگـهـداشتن آن بـرای زنـدگـی است. طوریکه اگر نمی بـودند زمین از همان آغاز سرد شدن قـشر خود منفجر می شد، و یا اصلاً حیاتی روی آن پا نمی گرفت.