|
|
مقدمه
محیط فضایی از اندرکنشهای زیادی مانند نیروهای ثقل ، ماگنتو استاتیک ، الکترو استاتیک ، الکترومغناطیس و ... نسبت به زمان و مکان تغییراتی مهم را نشان میدهد که طبیعت ترکیب و توزیع ماده ، دمای گاز بین سیارهای خواه یونیزه و یا خواه خنثی را تغییر میدهد. محدوده زمینی بصورت ناحیه فضایی مورد مطالعه قرار میگیرد که تأثیرات زمین در آن ناحیه از اهمیت اساسی برخوردار است. این تأثیر بطور یکسان بر حسب فاصله از زمین صورت نمیگیرد. تأثیر میدان مغناطیسی تا دهها برابر شعاع کره زمین و نسبت به جهت تابش خورشید و فعالیت آن گسترده است و بالاخره اتمسفر زمین پس از چندین کیلومتر قابل صرفنظر کردن است.وقتی به تدریج از سطح زمین بالا میرویم، بر حسب ارتقاع با طبقه بندی اتمسفری روبرو خواهیم شد که بعضی پارامترها اهمیت ویژهای خواهند داشت. طبیعت مولکولها یا یونها که وابسته به میدان ثقلی زمین ، جذب تابش خورشیدی و بنابراین دما ، چگالی و همچنین یونش را تغییر میدهد. حدود لایههای فضایی نه از نظر فضایی و نه از نظر زمانی بطور مطلق ثابت نیست. زیرا که پارامترهای مداخله کننده خود نیز ثابت نیستند. دمای لایههای بالایی وابسته به جذب خورشیدی در هنگام روز و شب متفاوت خواهد بود. ترکیبات آنها بر اثر فعالیت خورشیدی تغییر میکند. به علاوه لازم است تغییرات محلی جغرافیایی را مانند میدان مغناطیسی زمین در نظر گرفت. اتمسفر زمین را بر حسب چگونگی روند دما ، اختلاف چگالی ، تغییرات فشار ، تداخل گازها و سرانجام ویژگیهای الکتریکی به لایههای زیر تقسیم کردهاند:
تروپوسفر (Troposphere)
تروپوسفر پایینترین لایه اتمسفر است که خود از لایههای کوچکتری تشکیل شده است. وجه تمایز این لایه با دیگر لایههای اتمسفر ، تجمع تمامی بخار آب جو زمین در آن است؛ به همین دلیل بسیاری از پدیدههای جوی که با رطوبت ارتباط دارند و عاملی تعیین کننده در وضعیت هوا به شمار میآیند (از قبیل ابر ، باران ، برف ، مه و رعد و برق) تنها در این لایه رخ میدهند. منبع حرارتی لایه تروپوسفر انرژی تابشی سطح زمین است. از اینرو با افزایش ارتفاع با کاهش دما مواجه خواهیم بود. ضخامت تروپوسفر ، از شرایط حرارتی متفاوتی که در عرضهای جغرافیایی مختلف حاکم است تبعیت میکند. این ضخامت معمولا از 17 تا 18 کیلومتر در استوا به 10 تا 11 کیلومتر در مناطق معتدل و 7 تا 8 کیلومتر در قطبها تغییر میکند.استراتوسفر (Stratosphere)
لایه استراتوسفر بر روی لایه تروپوسفر قرار دارد و ضخامت متوسط آن حدود 23 کیلومتر است. در 3 کیلومتر اول استراتوسفر ، دمای هوا ثابت است، اما در قسمتهای بالاتر دمای هوا با ارتفاع افزایش مییابد. در استراتوسفر به ندرت ابر تشکیل میشود و تنها در شرایط ویژهای ممکن است ابرهای کوهستانی به نام ابرهای مرواریدی در ارتفاع 21 تا 29 کیلومتری از سطح زمین ظاهر شوند که علت وجود آنها حرکات موجی شکل هوا از سوی موانع میباشد.از دیگر ویژگیهای مهم استراتوسفر وجود ازن در این لایه است که بخصوص در ارتفاع 20 تا 30 کیلومتری سطح زمین بر اثر واکنشهای مختلف فتوشیمیایی بدست میآید. مقدار ازن در این لایه معمولا روند فصلی دارد حداکثر آن در بهار و حداقل آن در پاییز مشاهده میشود.
مزوسفر (Mesosphere)
مزوسفر در بالای لایه گرم ازن لایه مزوسفر قرار دارد که دما در آن متناسب با افزایش ارتفاع با آهنگ 0.3 سانتیگراد به ازای هر 100 متر کاهش مییابد بطوری که دما در مرز فوقانی آن در ارتفاع 80 تا 90 کیلومتری به 80- درجه سانتیگراد میرسد. نتیجه این دمای پایین انجماد بخار آب ناچیز موجود در این لایه است که باعث بوجود آمدن ابرهای شب تاب میشوند. این ابرها در تابستان و در عرضهای بالا دیده میشوند. مزوسفر سردترین لایه اتمسفر تلقی میشود.یونسفر (Ionosphere)
یونش اتمسفر در عرضهای مغناطیسی پایینتر از 60 درجه و به هنگام روز بر اثر یونش فوتونی اتمها و مولکولای اتمسفر با امواج الکترومغناطیسی کوتاه (XUV) تابشی از خورشید است. این گفتار در ارتفاعات بالاتر از 120 کیلومتری صحت دارد. یونسفر از بخش فوقانی مزوسفر تا ارتفاع تقریبی 1000 کیلومتری اتمسفر زمین ، بار الکتریکی شدیدی حاکم است که زاییده وجود یونها و الکترونهای آزاد است. در حقیقت پرتوهای پر انرژی خورشید که از فضای خارج به طبقات بالایی اتمسفر وارد میشوند باعث گسستگی پیوند یا یونیزاسیون مولکولها و اتمها می شوند.بر اثر یونیزاسیون ، الکترون آزاد میشود و باقی مانده اتم بصورت یون در میآید؛ به همین علت این لایه از جو را یونسفر نامیدهاند. شدت یونیزاسیون در تمام ارتفاعات یونسفر یکسان نیست؛ بنابراین لایههای متفاوت با تراکم الکترون و یون متفاوت با ارتفاعات مجاور خود در یونسفر وجود دارد؛ این لایهها در ارتباطات رادیویی اهمیت بسیاری دارند. این لایه ها عبارتند از لایههای D ، E ، F.
اگزوسفر (Exosphere)
شرایط موجود در یونسفر در این لایه نیز حاکم است؛ بدین معنی که گازها در این لایه همچنان قابلیت هدایت الکتریکی خود را حفظ میکنند. سرعت ذرات در این لایه بسیار زیاد است و در مواردی به 11.2 کیلومتر در ثانیه میرسد. اگزوسفر لایه گذار جو به فضای کیهانی به شمار میآید که بخش فوقانی آن را در ارتفاع بیش از سه هزار کیلومتری از سطح زمین برآورد کردهاند.ماگنتوسفر و باد خورشیدی
وقتی میدان مغناطیسی زمین از نظر فضایی دیده شود، دیگر به یک میله مغناطیسی شباهت ندارد. میدان مغناطیسی در طرف روز توسط باد خورشیدی متراکم و در صرف شب خطوط میدان باز و تا فواصل بسیار زیادی از زمین گسترش دارد. باد خورشیدی یک پلاسمای مافوق صوتی که بطور شعاعی به بیرون از تاج خورشیدی جریان مییابد. این جریان باد خورشیدی همیشه وجود دارد و بنابراین زمین همواره غوطهور در ذرات داغی است که از اتمسفر خورشید میرسند. در داخل ماگنتوسفر مناطق زیر قرار دارند:-
منطقه تلهای پایستار که در آنجا خطوط نیرو روی زمین بسته نمیشوند و جول محور مغناطیسی زمین در چرخشند.
- منطقه شبه تلهای که در آنجا خطوط نیرو روی زمین در طرف خورشید بسته میشوند و خطوط نیرو در طرف شب بازند.
دید کلی از مغناطیس
در هر نقطهای در نزدیکی سطح زمین ، عقربه مغناطیسی آویزان از رشته
یا واقع روی یک نقطه به ترتیب خاصی سمت گیری میکند (تقریبا در جهت شمال به
جنوب). این واقعیت مهم به این معنا است که زمین میدان مغناطیسی ایجاد میکند، مطالعه میدان مغناطیسی زمین برای مقاصد عملی و علمی از اهمیتی اساسی برخودار است.
از زمانهای قدیم ، قطب نماها ، یعنی وسایلی بر اساس استفاده از میدان مغناطیسی زمین برای سمت گیری نسبت به چهار جهت اصلی ، بکار گرفته میشدند. قطب نمای مرسوم شامل یک عقره مغناطیسی و یک صفحه مدرج است و در جهت یابیها کاربرد وسیعی دارد.
از میدان مغناطیسی زمین چه استفادههایی میشود؟
در دریانوردی و هوانوردی جدید ، دیگر قطب نمای مغناطیسی تنها وسیلهای برای سمت گیری و تعیین مسیر کشتی یا هواپیما نیست. برای این منظور وسایل دیگری نیز وجود دارد. با وجود این ، از اهمیت قطب نمای مغناطیسی به هیچ وجه کاسته نشده است. تمام کشتیها و هواپیماهای امروزی به قطب نمای مغناطیسی مجهزند. زمین شناسان ، شکارچیان و مسافران نیز از قطب نما خیلی استفاده میکنند. وجود میدان مغناطیسی زمین انجام پارهای از بررسیهای مهم دیگر را میسر ساخته است. از آن جمله میتوان از روشهای اکتشاف و مطالعه ذخایر آهن نام برد.قطبهای مغناطیسی زمین
مغناطیس زمینپیرامون زمین را میدان مغناطیسی که ماینوتسفر یا مغناطو کره نامیده میشود احاطه نموده است. باید توجه داشت که نقاط به هم رسیدن خطوط میدان مغناطیسی روی سطح زمین قرار ندارد، بلکه قدری از آن پایینتر هستند. همچنین قطبهای مغناطیسی زمین با قطبهای جغرافیایی آن منطبق نیستند. محور میدان مغناطیسی زمین ، یعنی خط مستقیمی که از هر دو قطب مغناطیسی میگذرد، از مرکز زمین نمیگذرد و از اینرو قطر زمین نیست. مغناطو کره توسط دو عامل مشخص میشود: انحراف مغناطیسی و شیب مغناطیسی.
انحراف مغناطیسی عبارت است از زاویه انحراف عقربه مغناطیسی از نصف النهار جغرافیایی مورد نظر. خطوط واصل نقاط دارای انحراف مغناطیسی مساوی که خطوط هم گوشه نام دارند، در جنوب و شمال قطبین مغناطیسی که مخالف قطبین جغرافیایی است، همگرا می شود. برخی از محققان ، عدم تطابق قطبهای مغناطیسی و جغرافیایی را به توزیع نایکنواخت خشکی و آب در زمین توجیه مینمایند.
شیب مغناطیسی عبارت است از زاویه میان عقربه مغناطیسی نسبت به افق (در نیمکره شمالی سر شمالی عقربه و در نیمکره جنوبی عقربه به افق متمایل می شود). ضمن حرکت از استوا به سوی قطبین ، شیب مغناطیس افزایش می یابد. خط واصل نقاط دارای شیب صفر استوای مغناطیسی نام دارد . استوای مغناطیسی ، استوای جغرافیایی را در دو نقطه، یکی با 169˚ طول شرقی و دیگری با ˚23 طول غربی به جنوب و در نیمکره شرقی به شمال منحرف می گردد. در قطبین مغناطیسی شیب به ˚90 می رسد.
مغناطش خود بخودی مواد در میدان مغناطیسی زمین
از مغناطش خودبخودی مواد در میدان مغناطیسی زمین استفادههای زیادی میشود. از جمله در ساخت مینهای مغناطیسی است که در عمق معینی زیر سطح آب قرار میدهند و با عبور کشتی از بالای آنها منفجر میشود. ساز و کاری که باعث صعود مین به سطح و انفجار آن میشود وقتی عمل میکند که عقربه مغناطیسی که میتواند حول میلهای افقی بچرخد، بر اثر میدان مغناطیسی کشتی که از بالای مین می گذرد، بتواند بگردد. معلوم شده است که کشتی همیشه خودبخود آهنربا میشود. برای محافظت در مقابل مینهای مغناطیسی دو روش بکار میبرند:مین روبی
این روش عبارت است از حمل مغناطیس نیرومندی که با طنابهای سیمی از هواپیمای در حال پرواز در ارتفاع کم در منطقه مین گذاری شده آویزان میشود. گاهی کابل سیمی دایره شکلی را بطور شناور روی آب قرار میدهند و جریانی از آن میگذرانند. بر اثر میدان مغناطیسی یا جریان ، ساز و کار مینها عمل میکند و بدون هیچ خسارتی منفجر میشوند.خنثی سازی میدان مغناطیسی کشتی
این روش به این ترتیب است که حلقه هایی از سیم عایق بندی شده را به کشتی وصل میکنند و جریانی را از آنها میگذرانند، بطوری که میدان مغناطیسی این جریان مساوی و در خلاف جهت میدان مغناطیسی کشتی (که یک مغناطیس دائمی است) باشد. وقتی که این میدانها باهم ترکیب شوند، همدیگر را خنثی میکند و کشتی بدون اینکه ساز و کار مین را به کار اندازد از روی آن میگذرد.آنچه باید بدانیم
-
از مدتها پیش (قرن شانزدهم) معلوم شده است که شبکه پنجره قائم به مرور زمان آهنربا میشود.
-
یکی از اولین پژوهشگران میدان مغناطیسی زمین ، گیلبرت
(Gilbert) آزمایش زیر را در کتاب خود شرح داده است. اگر شخصی به یک میله
آهنی که از شمال به جنوب قرار گرفته است با چکش بکوبد، میله آهنربا میشود.
- در تدارک پرواز به قطب شمال ، بیشترین توجه به سمت گیری هواپیما در نزدیکی قطب مبذول میشود، زیرا قطبهای مغناطیسی معمولی در این فاصله به کلی از کار کردن باز میماند و عملا بدون استفاده هستند.
اساس تقسیم بندی سیلیکاتها:
کوچکترین واحد سازنده سیلیکاتها به شکل یک هرم چهار وجهی است که سطوح آن را مثلث های متساوی الاضلاع تشکیل می دهند.نحوه آرایش این چهار وجهی ها اساس تقسیم بندی سیلیکاتها هستندکه باعث بوجود آمدن ساختمان های سیلیکاتی متفاوت در آنها می شود.این واحدها یا بنیان هایچهار وجهی بار الکتریکی منفی دارند( SiO ) و بایدیکدیگر را دفع کنند,لیکن در ساختمان بلورین کانیها, این بنیان ها به وسیلهیون های مثبت چون آلومینیم , آهن, منیزیم وغیره طوری به یکدیگر پیوند داده شده اند که واحد سازنده بلور در مجموع خنثی است. یون های پیونددهنده بنیان ها دارای اندازه و بار الکتریکی متفاوتند.
به طور کلییون های تقریبا هم اندازه می توانند جانشینیکدیگر شوند(آهن و منیزیم که شعاع یونی نزدیک به هم دارند یا سدیم و کلسیم که جاییکدیگر را در ساختمان بلورین اشغال می کنند). این وضع تغییر مهمی را در ساختمان کانی به وجود نمی آورد.
بنیان های چهار وجهی ممکن است یک, دو, سه یاهر چهار اکسیژن خود را به اشتراک گذاشته واشکال مختلف به وجود آورند . با توجه به این مطلب صرفا جهت آشنایی سیلیکات ها را به گروه های زیر تقسیم می کنیم.
کانیهای سیلیکات از ترکیب شدن سیلیسیم، اکسیژن و یک یا چند فلز به دست میآیند و به دو دستهٔ سیلیکاتهای تیره(دارای آهن و منیزیم) و سیلیکاتهای روشن (بدون آهن و منیزیم) تقسیم میشود. الوین، پیروکسین، آمفیبول، میکای سیاه، تورمالین، تالک، سرپانتین و آزبست، نمونههایی از دستهٔ نخست و کوارتز، فلدسپات، میکای سفید و کائولینیت، نمونههایی از دستهٔ دوم هستند.
کوچکترین واحد سازندهٔ سیلیکاتها به شکل یک هرم چهارضلعی است که سطوح آن را مثلثهای متساوی الاضلاع تشکیل میدهند.
این بنیانهای چهاروجهی سیلیکات، بار الکتریکی منفی دارند و باید یکدیگر را دفع کنند ولی در ساختمان بلورین کانیها، این بنیانها به وسیلهٔ یونهای مثبتی چون آلومینیم، آهن، منیزیم و ... طوری به یکدیگر پیوند داده شدهاند که واحد سازندهٔ بلوری در مجموع دارای بار خنثی است. یونهای پیوند دهندهٔ بنیانها دارای اندازه و بار الکتریکی متفاوتند.
به طور کلی یونهای تقریباً هماندازه میتوانند جانشین یکدیگر شوند (آهن و منیزیم که شعاع یونی نزدیک به هم دارند با سدیم و کلسیم که جای یکدیگر را در ساختمان بلورین کانی اشغال میکنند) این وضع تغییر مهمی را در ساختمان کانی به وجود نمیآورد. جدای از دستهبندی کانیها بر اساس رنگ و تیرگی یا روشنی آنها، کانیهای سیلیکاتی براساس ساختار بلوریشان به ۶ زیرشاخه تقسیم میشوند.
سیلیکاتهای جزیره ای
سیلیکاتهای جزیرهای یا چهاروجهیهای منفرد (Nesosilicates)، در این دسته از سیلیکاتها، چهاروجهیهای -۴ (SiO۴) بصورت تکی و مستقل میباشند و از چهاروجهیهای دیگر به وسیلهٔ یونهای فلزی جدا میشوند. فرمول عمومی این سیلیکاتها -۴ (SiO۴) یا M۲SiO۴ میباشد. کانیهای الیوین از این دسته محسوب میشوند.
مهمترین آنها عبارتند از:
- گروه فناسیت
- فناسیت - Be۲SiO۴
- ویله میت - Zn۲SiO۴
- گروه الیوین
- گروه گارنت
- پیروپ - Mg۳Al۲(SiO۴)۳
- آلماندین - Fe۳Al۲(SiO۴)۳
- اسپسارتیت - Mn۳Al۲(SiO۴)۳
- گروسولار - Ca۳Al۲(SiO۴)۳
- آندرادیت - Ca۳Fe۲(SiO۴)۳
- یوواروویت - Ca۳Cr۲(SiO۴)۳
- هیدروگروسولار
- گروه زیرکن
- زیرکن - ZrSiO۴
- توریت - (Th,U)SiO۴
- گروه سیلیکاتهای آلومین Al۲SiO۵ یا سیلیکاتهای دگرگونی
- آندالوزیت - Al۲SiO۵
- کیانیت - Al۲SiO۵
- سیلیمانیت - Al۲SiO۵
- دومورتیریت - Al۶٫۵-۷BO۳(SiO۴)۳(O,OH)۳
- زبرجد هندی - Al۲SiO۴(F,OH)۲
- استورولیت - Fe۲Al۹(SiO۴)۴(O,OH)۲
- گروه هیومیت
- نوربرژیت - Mg۳(SiO۴)(F,OH)۲
- کندرودیت - Mg۵(SiO۴)(F,OH)۲
- هیومیت - Mg۷(SiO۴)(F,OH)۲
- کلینوهیومیت - Mg۹(SiO۴)(F,OH)۲
- داتولیت
- تیتانیت
- کلریتوئید
سیلیکاتهای دو تایی
سیلیکاتهای دو تایی یا چهاروجهیهای مضاعف (sorosilicates)، در این دسته از سیلیکاتها، چهاروجهیها، با بنیان ۲ به ۲ به یکدیگر متصل شدهاند. سیلیکاتهای دو تایی، ۶ ظرفیت آزاد دارند که به وسیلهٔ یونهای فلزی گرفته میشود؛ بنیانهای آنها به شکل -6 (Si2O7) است و نسبت سیلیسیم به اکسیژن در آنها ۲ به ۷ است. از کانیهای این گروه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سیلیکاتهای حلقوی
در سیلیکاتهای حلقوی (Cyclosilicates)، چهاروجهیهای آنها به وسیلهٔ دو گوشه به یکدیگر متصل شدهاند و زنجیرهای بستهای بین خود تشکیل دادهاند که شبیه حلقهاست. در این گروه نسبت سیلیسیم به اکسیژن ۱ به ۳ است، فرمول سیلیکاتهای حلقوی با ۳ عضو (سیلیسیم) به شکل -۶ (Si۳O۹)، با ۴ عضو به شکل -۸ (Si۴O۱۲) و با ۶ عضو به شکل -۱۲ (Si۶O۱۸) است به عبارت دیگر فرمول عمومی این گروه به شکل زیر است:
(SixO۳x)۲x-
سیلیکاتهای حلقوی عبارتند از:
- ۳ عضوی:
- بنی توئیت - BaTi(Si۳O۹)
- ۴ عضوی:
- آکسینیت - (Ca,Fe,Mn)۳Al۲(BO۳)(Si۴O۱۲)(OH)
- ۶ عضوی:
- گوشنیت/زمرد - Be۳Al۲(Si۶O۱۸)
- کوردیریت - (Mg,Fe)۲Al۳(Si۵AlO۱۸)
- تورمالین - (Na,Ca)(Al,Li,Mg)۳-(Al,Fe,Mn)۶(Si۶O۱۸)(BO۳)۳(OH)۴
سیلیکاتهای زنجیرهای
در سیلیکاتهای زنجیرهای (Inosilicates)، چهاروجهیها بصورت زنجیر باز یا روبان مانند پشت سر هم واقع شدهاند که چهاروجهی بوسیلهٔ دو گوشه با چهاروجهیهای قبل و بعد خود مربوط میگردد. فرمول عمومی آنها به شکل SiO3 با نسبت ۱ به ۳ است و اگر این زنجیر دوتایی (مضاعف) باشد به شکل Si4O11 با نسبت ۴ به ۱۱ خواهد بود.
سیلیکاتهای زنجیرهای به دو زیرشاخهٔ سیلیکاتهای زنجیرهای ساده و سیلیکاتهای زنجیرهای مضاعف تقسیم میشوند.
سیلیکاتهای زنجیرهای ساده
در سیلیکاتهای زنجیرهای ساده، چهاروجهیها به صورت زنجیر ساده به دنبال هم قرار دارند. مثال عمدهٔ این گروه پیروکسنها و پیروکسنوئیدها است:
خانوادهٔ پیروکسن
- انستاتیت - سری اورتوفروسیلیت:
- انستاتیت
- فروسیلیت
- پیژئونیت
- دیوپسیت - سری هدنبرژیت
- دیوپسید - CaMgSi۲O۶
- هدنبرژیت
- اوژیت - (Ca,Na)(Mg,Fe,Al)(Si,Al)۲O۶
- سری پیروکسن سدیم:
- سنگ قولنج (ژادئیت) - NaAlSi۲O۶
- ائوژیرین (آکمیت) - NaFe۳+Si۲O۶
- اسپودومن - LiAlSi۲O۶
خانوادهٔ پیروکسنوئید
سیلیکاتهای زنجیرهای مضاعف
سیلیکاتهای زنجیرهای مضاعف به این معنی است که در این کانیها دو رشته چهاروجهیها بصورت زنجیرهٔ مضاعف پشت سرهم واقع شدهاند و با پلهای اکسیژن به یکدیگر وصل شدهاند. مثال عمدهٔ این گروه آمفیبولها میباشند.
خانوادهٔ آمفیبول
- آنتوفیلیت
- سری کومینگتونیت
- کومینگتونیت
- گرونریت
- سری ترمولیت
- ترمولیت
- اکتینولیت
- هورنبلند
- گروه آمفیبول سدیم
- گلوکوفان
- ریبکیت
- آرفودسونیت
سیلیکاتهای ورقهای
سیلیکاتهای ورقهای (Phyllosilicates)، در این کانی، چهاروجهیهای تشکیلدهنده، بصورت ورقههایی در یک سطح قرار دارند و هر چهاروجهی بوسیلهٔ سه گوشه، به چهاروجهی مجاور خود متصل شدهاست. فرمول کلی آن به صورت (Si2O5) یا نسبت ۲ به ۵ است.
بلورهای تمام سیلیکاتهای ورقهای به صورت پهن دیده میشود و همگی دارای رَخ (کلیواژ) هستند. معمولا نرم و دارای وزن مخصوص تقریبا سبک و ضعیفی میباشند. ترکیب شیمیایی ناپایداری دارند و معمولا جانشینی کاتیونها به جای یکدیگر در آنها یک پدیدهٔ معمولی است.
خانوادهٔ سرپانتین
سرپانتینها، سیلیکاتهای ورقهای آبداریاند که از کانیهای منزیمدار تشکیل شدهاند. گاهی هم در آنها آهن (Fe) جانشین Mg میشود. این کانیها تشکیل پلیمرفی را میدهند که مهمترین آنها عبارتند از: آنتیگوریت و کریزوتیل. گاهی در این کانیها بجای قسمتی از یون Mg یون Fe جانشین میشود. فرق سرپانتینها با کلریتها در این است که در ترکیب سرپانتینها آلومینیم Al شرکت ندارد. گریزوتیل یکی از کانیهایی است که تبدیل به آزبست (Asbest) یا پنبهٔ کوهی میشود. هر دو کانی در ساختار تکشیب متبلور میشوند. ولی ساختار بلوری آنتیگوریت، تکشیب شبیه ششگوشه و در کریزوتیل شبیه راستلوزی است.
سه مثال برتر سیلیکاتهای ورقهای عبارتند از:
خانوادهٔ کانیهای رسی
خانوادهٔ میکا
خانوادهٔ کلریت
سیلیکاتهای شبکهای
سیلیکاتهای داربستی یا سیلیکاتهای شبکهای (Tectosilicates) در این کانیها چهاروجهیهای (SiO4) بوسیلهٔ هر چهار گوش به چهار وجهیهای مجاور خود متصل شدهاست. در نتیجه ساختمان سه بعدی دارند. بعضی چهاروجهیها در سه امتداد فضایی به یکدیگر متصل میباشند. بنابراین هر اتم اکسیژن به دو چهاروجهی مجاور تعلق دارد. کانیهای مهم این گروه در زیر نوشته شدهاست.
خانوادهٔ کوارتز
خانوادهٔ فلدسپار
- فلدسپارهای آلکالی
- فلدسپارهای پتاسیم
- میکروکلین
- سنیدین
- اورتوکلاز
- انورتوکلاز
خانوادهٔ پلاژیوکلاز
خانوادهٔ فلدسپاتوئید
خانوادهٔ زئولیت
خانوادهٔ اسکاپولیت
دیگر کانیهای این گروه عبارتند از آنالسیم و پتالیت.
1)نزو سیلیکات ها:
در این گروه هیچ گونه پیوند مستقیمی بین چهار وجهی وجود ندارد و به عنوان چهار وجهی منفرد نامیده میشود.
مثال:کانی الیوین با فرمول شیمیاییSi O ) Mg Fe ( که رنگ سبز زیتونی تیره دارد.
2) سیکلو سیلیکات ها:
ساختمان حلقه ای که ذر ان شش اتم اکسیژن باعث پیوند بنیان ها شده اند. سه ,چهار یا شش چهار وجهی توسط اکسیژن های قاعدهای دو تا دوتا با هم پیوند داردند.
مثال :کانی بریل با فرمول شیمیایی ) Be Al Si O ( که نوع جواهری آن زمرد نام دارد.
3)اینو سیلیکات ها:
دراین گروه چهار وجهی ها دو اکسیژن قاعده ای به اشتراک می گذارند و دو تا دوتا به شکل زنجیر به هم متصل می شوند.
3)الف: ساختمان زنجیری ساده:
مثال :پیروکسن ها که مهمترین آنها اوژیت نام دارد.که بلورهای آن به شکل منشور و به رنگ های سیاه تا سبز تیره است . این کانی در سنگ های اذرین تیره و بازیکیافت می شود.
3)-ب :ساختمان زنجیری مضاعف:
مثال: آمفیبول ها
از انواع آمفیبول ها می توان به هورنبلاند,آزبست وگلوکوفان اشاره نمود.
گلوکوفان در شرایطی که فشار زیاد و گرما کم باشد تشکیل می شود.
از مشخصات کلی آمفیبول ها می توان به داشتن بلورهای منشوری و طویل (سوزنی شکل) و وجود آب در ساختمان کانی شناسی آنها اشا ره نمود.
4)فیلو سیلیکات ها:
دراین گروه هر چهاروجهی با سه چهار وجهی دیگر به هم متصل اند .کانی هایی که درگروه جای دارند همگی دارای ساختمان ورقه ای می باشند. یادگیری اسامی کانی های ورقه ای پیش زمینه ای جهت تشخیص و مقایسه شیستوزیته و فولیاسیون درسنگهای دگرگون می باشد.
کانیهای این گروه مانند آمفیبول ها آبدار بوده وعامل (OH) دارند.
مثال ها:
4-1)کانی های رسی مانند کائولینیت وتالک
4-2)میکاهامانند مسکویت (میکای سفید) وبیوتیت (میکای سیاه)
4-3)سرپانتین
4-4)کریزوتیل
5)تکتو سیلیکاتها (سیلیکاتهای داربستی)
4/3 پوسته سنگی زمین از تکتو سیلیکاتها هستند. در تکتوسیلیکاتها همه یون های اکسیژن واقع شده در هر چهار وجهی با چهار وجهی های مجاور به اشتراک گذاشته شده اند .
5-1)گروه (SiO) مانند کوارتز – تریدیمیت - اپال(SiO -Nh O) – سنگآتشزنه (فلینیت) وکلسدونی
5-2) فلدسپات های پتاسیم دار مانند : میکروکلین –ارتوکلاز (ارتوز) –سانیدین
5-3) فلدوسپاتهای پلاژیو کلاز مانند : آلبیت(فلدسپات سدیم دار ) و آنور تیت ( فلدسپات کلسیم دار)
6)سور و سیلیکات ها
نیروهای حرکت دهنده صفحات لیتوسفر
نیروی فشارنده پشته FRP
|
|
نیروی شناوری منفی FNB
نیروی مقاومت پشته RR
نیروی کشش اصطکاکی گوشته FDO,FDC
نیروی کشنده صفحه FSP و نیروی مقاومت صفحه FRS
نیروی مقاومت صفحه بالایی RO
نیروی مقاومت برخوردی FCR
نیروی مقاومت گسل ترانسفورم FTFR
گسل و انواع ان :
- گسلها عبارت از شکستگیهایی هستند که در آنها ، سنگهای طرفین صفر شکستگی ، به موازات این صفحه لغزش پیدا میکنند و به کمک همین مشخصه ، میتوان آنها را از درزهها تشخیص داد. لغزش گسلها در انواع مختلف متفاوت است. از چند میلیمتر تا چندین کیلومتر تغییر میکند.
- در بعضی موارد ، یک گسله به صورت مجزا دیده میشود ولی در پارهای حالات ، چندین گسله موازی و نزدیک به هم دیده میشوند که به نام منطقه گسله نامیده میشوند. گاهی نیز بدون این که یک شکستگی مشخص در سنگها دیده شود، سنگها نسبت به هم تغییر مکان مییابند که منطقه بین آنها ، به نام منطقه برش موسوم است.
مشخصههای گسلهها
مهمترین مشخصههای گسلهها به شرح زیر است:
-
امتداد گسل :
از آنجا که در بسیاری حالات ، صفحه گسل یک سطح مستوی و یا حداقل در منطقه مورد مطالعه ، به حالت مستوی است، لذا شیب و امتداد صفحه گسل را همانند شیب و امتداد طبقات اندازه گیری مینمایند. در حالت کلی ، امتداد گسل ، امتداد یک خط افقی در سطح گسل است، که مقدار آن نسبت به شمال بیان میشود. -
شیب گسل :
زاویه بین سطح افق و سطح گسل را شیب گسل مینامند. در این رابط متمم زاویه شیب به نام هید ( Hade از زاویه بین) تعریف میشود.
-
زاویه ریک یا پیچ:
این زاویه عبارتست از زاویه بین خطی که اثر حرکت گسل را در روی صفحه آن نشان میدهد با خط افقی که در صفحه گسل قرار دارد. -
زاویه میل :
زاویه بین خط موجود در صفحه گسل با صفحه افقی را زاویه میل نامند.
- کمر بالا و کمر پایین ( فرا دیواره و فرو دیواره ) :
قطعه روی سطح گسل را کمر بالا و قطعه زیر آن را کمر پایین مینامند. این اصطلاحات در مورد گسلهای قائم صادق نیست، چون در این حالت بالا و پایین سطح گسل مفهومی ندارد.
تقسیمبندی گسلها
گسلها را بر اساس اصول مختلف طبقهبندی میکنند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
طبقهبندی بر اساس شیب صفحه گسل :
-
گسل پرشیب :
در این نوع گسل شیب صفحه گسل ، بین 30 تا 80 درجه میباشد. -
گسل کم شیب :
در صورتیکه شیب صفحه گسل از 30 درجه کمتر باشد، گسل را کم شیب مینامند. - گسل عمودی :
اگر شیب صفحه گسل بیشتر از 80 درجه باشد، گسل را عمودی مینامند.
طبقهبندی زایشی گسلها :
اساس این طبقهبندی ، نوع حرکت نسبی در امتداد گسلها است که خود ناشی از نحوه تشکیل و مکانیسم توسعه گسل است. بر همین اساس ، گسلهای زیر در این رده قرار میگیرند.
-
گسل نرمال یا عادی :
به این نوع گسل ، گسل مستقیم یا وزنی نیز میگویند که در آن کمر بالا نسبت به کمر پایین به طرف پایین حرکت کرده است. این گسلها بر اساس حالت گسل نسبت به چینهبندی به انواع زیر تقسیم میشوند:-
گسل مطابق :
در این حالت شیب سطح گسل در جهت شیب طبقات است. - گسل نامطابق :
در این حالت شیب سطح گسل در خلاف جهت شیب طبقات است.
-
گسل مطابق :
-
گسل معکوس :
گسل معکوس ، گسلی است که در آن کمر بالا به طرف بالا حرکت کرده باشد. در حالت کلی شیب گسل بیشتر از 45 درجه است. گسل معکوس به دو حالت زیر دیده میشود:-
راندگی ( سوارشدگی ) :
به گسل معکوسی که شیب آن کمتر از 45 درجه باشد، راندگی گویند. این گسل به نام گسل زیر رانده نیز معروف است. - رو راندگی :
گسل رو رانده ، گسل معکوسی است که زاویه شیب آن کمتر از 10 درجه و لغزش کلی آن زیاد باشد.
-
راندگی ( سوارشدگی ) :
- گسل امتداد لغز :
در این گسلها جابجایی کلی ( لغزش کلی ) به موازات امتداد گسل است، یعنی لغزش امتدادی غالب بر لغزش شیبی است.
-
گسل چینهای :
در این حالت سطح گسل موازی سطح چینهبندی است. - گسل مطابق و نامطابق :
بر حسب اینکه شیب گسلها در جهت یا خلاف جهت شیب طبقات باشد، گسل مطابق یا نا مطابق مطرح است.
طبقهبندی بر اساس حالت گسل نسبت به چینهبندی :
طبقهبندی بر اساس وضعیت گسل نسبت به طبقات اطراف :
وضعیت گسل نسبت به طبقات مجاور اساس این طبقهبندی را تشکیل میدهد و در آن گسلها به انواع زیر تقسیم میشوند:
-
گسل امتدادی :
گسلی است که امتداد آن موازی یا تقریبا موازی امتداد لایهبندی است. -
گسل مورب :
گسلی است که امتداد آن موازی یا تقریبا موازی امتداد لایهبندی است. -
گسل طولی :
در گسل طولی امتداد گسل با امتداد لایهبندی هم جهت است. -
گسل عرضی :
چنانچه امتداد گسل بر امتداد لایه بندی یا ساختهای زمینشناسی ناحیه عمود یا تقریبا عمود باشد، گسل را عرضی مینامند. -
گسل شیبی :
در گسل شیبی ، امتداد گسل موازی یا تقریبا موازی جهت شیب لایهبندی و یا سیستوزیسته سنگهای اطراف است. - گسل چرخشی :
نوعی گسل است که در آن یک یا هر دو قطعه گسل حول یک محور که عمود بر سطح گسل است، دوران نموده است.
طبقهبندی گسلها بر اساس طرح آنها:
در این روش گسلها را بر مبنای وضعیت آنها نسبت به یکدیگر طبقهبندی مینمایند، این تقسیمبندی، شامل انواع زیر میشود:
-
گسلهای موازی :
این گسلها دارای شیب و امتداد یکسان یا تقریبا یکسان بوده و با یکدیگر موازیند. -
گسلهای شعاعی:
این گسلها تقریبا همگی از یک نقطه منشعب میشوند. این گسلها معمولا بر روی گنبدها تشکیل میشوند. - گسل پر مانند :از به هم پیوستن گسلهای فرعی به اصلی، منظره پر یا شاخه مانند ایجاد میشود.
-
گسلهای محیطی :
طرح این گسلها به صورت دایره یا قوسی از دایره است. - گسلهای پوششی :
به گسلهایی اطلاق میشود که حالت پلهای دارند و یکدیگر را میپوشانند.
نشانههای شناسایی گسلها
نشانههای شناساسی گسلها را میتوان به دو گروه نشانههای خارجی و نشانههای داخلی تقسیم کرد:
نشانههای خارجی تشخیص گسلها :
عملکرد
گسلها بر روی زمین باعث جابجایی ، قطعه ، تکرار لایهها و یا ساختهای دیگر
زمین شناسی میشود، نشانههایی که در این گروه جای میگیرند، شامل موارد
زیر است:
-
خطوارهها ( انتظامهای خطی ):
وجود هر نوع شکل خطی طویل و غیر عادی در سطح زمین ، خطوارهها نشانهای لازم ولی غیر کافی برای یک گسلاند، زیرا خطوارهها ممکن است به دلیل وجود درز، دایک، لایهبندی یا تورق نیز ایجاد شوند. -
پرتگاه:
وجود پرتگاههای پر شیب و طویل با سطحی نسبتا صاف. -
جابجایی :
جابجایی رشته ارتفاعات یا رودخانهها یا دیگر اشکال ژئومورفولوژیکی. -
قطع شدگی :
قطع و محو شدن ناگهانی ارتفاعات یا برجستگیها. -
رودهای جوان شده :
بر اثر کج شدن زمین ، جهت جریان در رودها و آبراههها معکوس شده است. -
آبگیرهای فرونشینی :
امتداد طی دریاچهها ، برکهها ، چشمهها و رطوبت زمین و تغییرات خطی در پوشش گیاهی. -
تغییر ناگهانی رخسارههای رسوبی :
در بعضی موارد ، قرار گرفتن غیر عادی لایهها در کنار هم و یا وجود سنگهایی که از نظر رخساره رسوبی در شرایط یکسانی تشکیل نمیشوند، دلیلی بر عملکرد گسل است. -
فرازمین و فروزمین :
وجد درههای ناشی از پایین افتادگی و برجستگیهای ناشی از بالا زدگی سنگهای واقع در بین چند گسل. -
کشیدگی طبقات :
به هنگام تشکیل گسل ، به علت اصطکاک سنگها ، طبقات طرفین سطح گسل در جهات مخالف هم کشیده میشوند. با استفاده از این کشیدگیها جهات حرکت طرفین گسل را نیز میتوان تشخیص داد. - لرزه خیزی :
امتداد خطی زمین لرزههای تاریخی یا ثبت شده.
نشانههای داخلی تشخیص گسلها :
نشانههایی که مربوط به سطح گسل میباشد، در این گروه جای دارند و شامل موارد زیر است:
-
آیینه گسل:
سطوح صیقلی و دارای خش لغزش ( خطوط لغزشی ) که ناشی از عملکرد نیروهای برشی در سنگهای ضعیفترند. -
گوژ:
مواد پودر شده و عمدتا رسی در طول گسل که از ویژگیهای سنگهای مستحکمترند. -
برشی شدن :
وجود قطعات زاویه تا نیمه زاویهدار یک زمینه ریزتر در امتداد خط گسل برشها مشخصه سنگهای مستحکمترند. -
هوازدگی و تجزیه :
هوازدگی ، تجزیه ، سیمان شدگی و تغییر رنگ خطی سنگها. -
سطح ایستابی :
در مواردی ، گوژ رسی ، سدی نقوذناپذیر در جلو آب زیرزمینی ایجاد میکند که باعث تفاوت سطح ایستابی در دو سوی گسل میشود. -
میلونیت شیلی :
رگه نازکی به ضخامت چند سانتیمتر از گوژ در لایهای نامقاوم مثل شیل یا رس گره در بین لایههای مستحکتری مثل ماسه سنگ و سنگ آهک قرار گرفتهاند. - سیلیسی شدن و تشکیل کانیها :در بعضی موارد ممکن است در طول شکافهای حاصل از گسل ، محلولهای حاوی کانی عبور و رسوب نمایند.
الیاف سرطان زای آزبست در ریه
ماده خطرناک و سرطان زای آزبست همچنان در عمده صنایع ایران در تولید بسیاری از محصولات استفاده می شود این درحالی است که به دلیل اثبات خطرات این ماده به لحاظ علمی، ۴٠ کشور دنیا آن را به طور کامل از محصولات خود حذف کرده اند. مهندس مسعود زندی، معاون دفتر بررسی آلودگی هوای سازمان محیط زیست، ضمن اعلام این مطلب به خراسان می گوید: انتشار گزارش های علمی مستند در مورد عوارض جبران ناپذیر آزبست سبب تدوین مصوبه ای لازم الاجرا توسط شورای عالی محیط زیست در سال ١٣٧٩ به منظور حذف آزبست از ترکیبات و تولیدات صنعتی و ساختمانی و جایگزینی ترکیبات کم خطر به جای آزبست شد ولی متاسفانه پس از گذشت ٧ سال، عمده صنایع ایران همچنان از آزبست استفاده می کنند. دکتر سیداحمد حسینی مدیرگروه مهندسی شیمی دانشگاه آزاد قائم شهر و محقق آزبست نیز در این زمینه می گوید: آزبست هنوز هم در صنایع بسیاری برای استحکام بخشی و همچنین عایق حرارت و صدا کاربرد زیادی دارد و همین ویژگی ها سبب شده است که صاحبان صنایع با وجود سرطان زا بودن آزبست تمایلی بر جایگزینی آن با ترکیبات دیگر نداشته باشند. کارشناس یک کارخانه معروف نیز با اذعان بر کاربرد وسیع آزبست در لوله های آب آشامیدنی و ایرانیت ها می گوید: با توجه به این که واردات آزبست به صورت قانونی انجام می شود و مسئولان از کاربرد آن در محصولات اطلاع دارند، اگر واقعا مشکل ایجاد می کرد اجازه نمی دادند در لوله های آب آشامیدنی از آن استفاده شود!
هنوز عمده صنایع از آزبست استفاده می کنند
مهندس مسعود زندی، معاون دفتر آلودگی هوای سازمان محیط زیست، می گوید:
سرطان زا بودن ترکیبات آزبست بر هیچ کس پوشیده نیست و تمام کشورهای دنیا
اذعان دارند افرادی که به طور مداوم با آزبست و ترکیبات حاوی این کانی در
تماس هستند، دچار عوارض و بیماری های لاعلاجی مانند سرطان می شوند. در حال
حاضر آزبست در زمره مواد خطرناک رده بندی می شودو به همین دلیل حدود ۴٠
کشور در دنیا، آن را از چرخه صنایع و تولیدات خود حذف کرده اند ولی در
ایران همچنان از این ماده خطرناک استفاده می شود. به گفته مهندس زندی،
اثبات سرطان زا بودن آزبست با مشاهدات و گزارش های مستند علمی سبب شد، حدود
٧ سال پیش یعنی در سال ١٣٧٩ در شورای عالی محیط زیست، مصوبه ای لازم
الاجرا مبنی بر لزوم حذف آزبست از ترکیبات و تولیدات صنعتی و ساختمانی و
جایگزین کردن آن با موادی که آثار سوء ندارد به تصویب برسد که به کارخانه
ها و صنایع ابلاغ شد؛ اما متاسفانه با گذشت ٧ سال از تصویب و ابلاغ این
قانون، همچنان در عمده صنایع از آزبست استفاده می شود. به همین دلیل قرار
است با استفاده از اهرم ها و برخوردهای قانونی، جلوی کاربرد آزبست در صنایع
گرفته شود تا این ماده بسیار خطرناک ازچرخه واردات، تولید و مصرف حذف شود.
همان طور که گفته شد متاسفانه صنایع اقدام جدی برای جایگزینی ترکیبات و
مواد بی خطر به جای آزبست نکرده اند که این امر باعث ایجاد عوارض جبران
ناپذیری برای مردم و شهروندان می شود. مهندس زندی تاکید می کند: میزان خطر
آزبست با تغییر روش های کاربرد آن در تولیدات کاهش پیدا نمی کند بلکه تنها
راه حل برای مقابله با آثار سوء آن، حذف کامل از کلیه صنایع است؛ همچنان که
دیگر کشورها با جایگزینی مواد بی خطر به جای آزبست در راستای حفظ سلامت
جامعه وارد عمل شده و در این زمینه موفق هم بوده اند. متاسفانه ما جزو
معدود کشورهایی هستیم که هنوز از آزبست استفاده می کنیم که شاید علت اصلی
آن نبود شناخت از خطرات گسترده این کانی باشد. معاون دفتر بررسی آلودگی
هوای سازمان محیط زیست توضیح می دهد: آلودگی آزبستی با چشم دیده نمی شود
ولی اندازه گیری ها و نمونه برداری ها نشان می دهد، میزان آزبست منتشر شده
در محیط بسیار بالا و به عنوان مثال در تهران ۵/٢ برابر حد مجاز است که این
مسئله نگران کننده می باشد. هماهنگی و همکاری بین وزارت خانه های مربوطه
مانند صنایع و بهداشت با سازمان محیط زیست برای حذف آزبست و اعلام هشدارهای
جدی به مردم بسیار ضعیف بوده است. در بحث آلودگی هوا به مواد سرطان زا نیز
باید نهادهای مختلف برای برطرف کردن این معضل همکاری کنند اما متاسفانه
این ارتباطات بسیار کم است و برنامه منسجمی هم در این زمینه وجود ندارد.
دکتر سیداحمد حسینی مشاور مرکز تحقیقات سیمان دانشگاه علوم و صنعت و مدیر
یک شرکت زیست محیطی که روی آزبست تحقیقاتی را انجام داده است، می گوید:
آزبست دارای ویژگی های خوب بسیاری است. به عنوان ماده نسوز استحکام دهنده و
عایق حرارتی، بسیار منحصر به فرد است و در واقع جایگزین های آن به طور
کامل این ویژگی ها را ندارد؛ با این حال آزبست آثار سوء و هولناکی بر انسان
دارد. به گفته دکتر حسینی، آزبست یک کانی غیرفلزی با بلورهای بسیار نازک
سوزنی است که در صورت استشمام وارد شش ها و کیسه های هوایی می شود. کیسه
های هوایی دارای مایعی برای تبادل اکسیژن و دی اکسیدکربن است و زمانی که
آزبست وارد این کیسه ها می شود باعث سوراخ شدن کیسه ها و خروج مایع درون آن
ها می شود. بنابراین به مرور زمان بافت نرم و ارتجاعی شش ها، سفت می شود و
به تدریج حجم هوای تنفسی کاهش پیدا می کند؛ درنتیجه شخص دچار تنگی نفس
شدید می شود
موارد استفاده آزبست در صنایع
مدیرگروه مهندسی شیمی دانشگاه آزاد قائم شهر می گوید: درحال حاضر پشم شیشه
یا پشم سنگ جایگزینی برای آزبست محسوب می شود که تاثیراتی سوء مشابه آزبست
ولی در سطح بسیار کمتر دارد. از جمله دلایل استقبال نکردن از جایگزین ها،
این است که مواد جایگزین کمی گران تر و دارای ویژگی های کمتری نسبت به
آزبست است. به عنوان مثال هنوز هم در لنت ترمزها از آزبست استفاده می شود
آزبست در لنت باعث افزایش آثار اصطکاکی و جلوگیری از خوردگی سریع صفحه دیسک
می شود و به عبارت دیگر استحکام لنت را بالا می برد. هنگام ترمزهای شدید
که بوی لنت ترمز استشمام می شود، در واقع ذرات آزبست موجود در لنت در هوا
پراکنده و با تنفس وارد ریه ها می شود. در صنایع عایق سازی، نسوزکاری و
منسوجات آزبستی نیز از این کانی استفاده می شود. دکتر حسینی با اشاره به
این موضوع ادامه می دهد: لباس هایی که در آهنگری ها و کوره های ذوب آهن
استفاده می شود، دارای الیاف آزبستی است. همچنین برای استحکام لوله های
سیمانی و بتونی به ویژه در چاه های فاضلاب ازاین کانی استفاده می شود.
فرآیند استحکام بخشی به ایرانیت ها نیز از طریق آزبست انجام می شود تا به
راحتی نشکند. به دلیل طیف وسیع خطرات ناشی از آزبست کارگرهایی که در چنین
کارخانه هایی کار می کنند باید پس از ٨ سال بازنشسته شوند.به گفته استاد
دانشگاه آزاد واحد قائم شهر، در این زمینه وزارت صنایع و بهداشت باید با
حمایت از مراکز تحقیقاتی برای جایگزینی آزبست با ترکیبات بی خطر وارد میدان
شوند و با برنامه ریزی و نظارت جدی مواد و ترکیبات جایگزینی را برای صنایع
آماده کنند. چون بعضی صنایع ما آنقدر قدرت دارند که بعضی از مصوبات رابا
بهانه جویی زیرپا بگذارند.
بیماری های خطرناک ناشی از تنفس آزبست
؛آزبست دارای الیاف کوتاه، بلند و متوسط است که ازالیاف کوتاه در انواع
مواد پلاستیکی، رنگ ها، آسفالت، گریس و روکش الکترودهای جوشکاری استفاده می
شود. از الیاف متوسط در انواع ورقه ها، لوله های آزبست سیمانی، لوله های
فشارقوی (به همراه الیاف بلند)، کف پوش ها، کاغذها، لنت ترمز، روکش کلاج،
عایق های حرارتی (در ترکیب با سیلیکات کلسیم و منیزیم) و عایق های آکوستیکی
استفاده می شود.الیاف بلند نیز در تهیه تولیدات ضدآتش و محصولات مقاوم در
برابر حرارت از قبیل پرده های تئاتر، لباس مأموران نجات و آتش نشانی،
مأموران اطفای حریق چاه های نفت (در این مورد، لباس ها کاملا از آزبست تهیه
می شود)، انواع پیش بند، دستکش، لباس های یکسره، کفش، مواد بسته بندی،
واشر، درزگیر، عایق های حرارتی (مثل پوشش های دیگ بخار، لوله) عایق های
الکتریکی، لنت ترمز (به صورت نوارهای آزبستی) و غشاء پیل های الکتریکی مورد
استفاده قرار می گیرد.دکتر حسینی که تحقیقات جامعی درباره موارد استفاده و
ضررهای آزبست انجام داده است، در ادامه تصریح می کند: در بعضی مراجع علمی،
آزبست بعد از سرب و جیوه به عنوان خطرناک ترین ماده برای محیط زیست و
سلامت انسان محسوب شده است.آزبستوس، سرطان ریه و مزوتلیوم از جمله بیماری
های خطرناکی است که در نتیجه تأثیرات آزبست در انسان بروز می کند. آزبستوس
نوعی بیماری ریوی است که در نتیجه تنفس الیاف بسیار نازک آزبستی به وجود می
آید. الیاف آزبست بسیار پایدار است، بنابراین به آسانی حل نمی شود و تا
سالیان متمادی در بافت ریه باقی می ماند و به مرور زمان منتهی به فیبروز
ریه یعنی سفت شدن بافت ریه و تنگی نفس می شود. بیماری آزبستوس قابل علاج
نیست ولی با جلوگیری ازتنفس بیشتر گرد و غبار آزبستی می توان سرعت پیشرفت
این بیماری را تا حدودی کند کرد. غیر از آزبستوس و سرطان ریه یکی دیگر از
بیماری هایی که به دلیل تنفس گردوغبار آزبست به وجود می آید، مزوتلیوم
است.مزوتلیوم نوعی سرطان بدخیم است که فقط از طریق تماس و تنفس آزبست به
وجود می آید. متأسفانه هنوز نحوه شکل گیری این بیماری مشخص نشده ولی واضح
است که الیاف بسیار نازک آزبستی، به لایه نازک ریه می چسبد و سپس به مرور
زمان در ریه پخش و به این طریق باعث ایجاد سرطان می شود.کارشناس بخش کنترل
کیفیت یک کارخانه معروف صنعتی که در زمینه تولید ایرانیت، لوله آب آشامیدنی
و لوله فاضلاب فعالیت می کند، با تایید کاربرد آزبست در این نوع کارخانه
ها برای استحکام بخشی به محصولات می گوید: در ورق های تولید شده برای ساخت
ایرانیت ۵/١١ درصد و در لوله های آب ۵/١٧ تا ١٩ درصد از آزبست استفاده می
شود. این لوله ها برای انتقال آب آشامیدنی و فاضلاب مورد استفاده قرار می
گیرد. وی می گوید: سقف ایستگاه های اتوبوس شرکت واحد نیز که از ورق های
فشرده ساخته شده است و از آن با عنوان «آردوواز» نام می برند، حاصل ترکیب
آزبست و سیمان است که بیشتر برای زیباسازی ساختمان از آن استفاده می شود.به
عنوان مثال در مناطق شمال کشور سقف خانه های مسکونی از این محصول (آزبست و
سیمان) ساخته می شود.به گفته این مقام که نمی خواست نامش فاش شود، آزبست
به طور قانونی از خارج ایران مانند برزیل و روسیه وارد می شود ولی در ایران
هم مناطقی مانند نهبندان دارای معدن آزبست است.وی می افزاید: تحقیقاتی
برای جایگزینی آزبست در این کارخانه و همچنین در بعضی مراکز پژوهشی انجام
شده ولی نتیجه ای دربرنداشته است.وی در ادامه ادعا می کند: آزبست یک ماده
سرطان زاست ولی زمانی که استفاده از آن به طور خالص باشد. در واقع هنگامی
که با موادی دیگر مانند سیمان ترکیب شد، ضرر زیادی ندارد!نایب رئیس کمیسیون
صنایع مجلس در این زمینه می گوید: اگر چنانچه سازمان محیط زیست معتقد است
آزبست به علت سرطان زا بودن، باید از ترکیبات تولید شده در صنایع حذف شود،
باید موضوع را در شورای عالی استاندارد که ریاست آن با رئیس جمهور است و
وزرای صنایع، بهداشت و رئیس سازمان محیط زیست و چند تن دیگر از اعضای آن
هستند، مطرح کند تا موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی، صنایعی را که دارای
این ترکیب است، فاقد استاندارد اعلام کند و به این ترتیب زمینه حذف آن
فراهم شود.
انرژی درمانی
انرژی درمانی را قبلا طب حاشیه، طب نامرسوم یا به زبان ساده حقهبازی میگفتند اما امروزه آن را طب جایگزین، مکمل، جامع یا یکپارچه مینامند. این روزها طب جایگزین، رواج بیشتری یافته است؛ بیمارستانها مکمل های غذایی دارند که براساس فرمولهای آنها تهیه شده است، به بیماران مبتلا به سرطان، درمان ریکی را پیشنهاد میکنند یا به دانشجویان پزشکی میآموزند که چطور از انرژیهای شفابخش استفاده کنند.
با توجه به یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۰ که در ۵۸۰۰ بیمارستان در آمریکا صورت گرفت، مشخص شد که ۴۲ درصد از آنها نوعی درمان جایگزین را به بیمارانشان ارائه میدهند. وقتی دلیل این کار از آنها پرسیده شد، تقریبا همه پاسخ دادند «چون بیماران چنین تقاضایی دارند.»
علاوه بر این پزشکان خصوصی، بیماران را به مصرف مگاویتامینها، مکملهای رژیمی و انجام طب سوزنی، کایروپراکتیک، هومیوپاتی و طبیعی درمانی تشویق میکنند.
اگرچه درمانهای غیرمرسوم میتوانند باارزش باشند اما گاهی اوقات غیراستاندارد و نامناسب هستند. اما چگونه میتوانید تشخیص دهید که درمانگر شما یک حقهباز است؟ اینها علائم هشداردهندهای هستند که باید به آنها توجه کنید:
درمانگر به جای درمانهای مؤثر، درمانیهایی را پیشنهاد میکند که تأثیری ندارند
بهعنوان مثال، استیو جابز از یک تومور نورواندوکرین در لوزالمعده رنج میبُرد. احتمال بهبودی جابز با انجام جراحی بهموقع حدود ۹۵ درصد بود اما او طب سوزنی، داروهای گیاهی و پاکسازی روده را انتخاب و درنتیجه فوت کرد.
همساندرمانگرها (Homeopaths) برای بیماریهای قابل درمانی مانند سرطان، مالاریا، وبا و ایدز، محصولات خودشان را توصیه میکنند؛ محصولاتی که آنقدر رقیق شدهاند که دیگر مواد تشکیلدهندهی فعالی در آنها وجود ندارد.
در سال ۲۰۰۶، یک پسربچهی ۶ سالهی مبتلا به آسم شدید، بهجای استفاده از داروی برونکودیلاتور (گشادکنندهی برونش) که زندگی او را نجات میداد، با یک درمان هومیوپاتی معالجه شد. در کانادا واکسنهای هومیوپاتی که به هیچوجه به پیشگیری از بیماری کمک نمیکنند، بهطرز نگرانکنندهای محبوب هستند.
همچنین برخلاف ادعای درمانگران ناتروپاتی، بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که سیر، موجب کاهش کلسترول لیپوپروتئین با چگالی پایین (کلسترول بد یا LDL) نمیشود، سولفات کندرویتین و گلوکزامین، باعث درمان آرتروز نمیشود و نخل ارهای به درمان بزرگشدن پروستات کمکی نمیکند. در هر یک از این موارد، درمانهای مرسوم و متداولی در دسترس هستند که واقعا مؤثرند.
خواص درمانی سنگها و کانیها
بقراط اولین شخصی است که به جهت کوشش برای برقراری ارتباط بین
سلامتی ، خصوصیات طبیعی و ویژگی های نژادی ، تحت تیثیر عوامل محیطی
اشتهارد دارد.از طرفی آتلانتیسی ها می دانستند که برای درمان بیماری ها
چگونه ازسنگ و کانی ها استفاده کنند. درچین از کوبیدن و پودر جواهرات
و سنگها برای مداوای بیماران سود می برده اند. در قرن هشتم میلادی شخصی
با کمک این » سن هیلدنبژان « به نام سنگ ها بیماران خود را توسط سنگ و
کانی ها مشخص درمان می کرد. تمامی این تحقیقات نشان از آن است که
در گذشته و در مناطق مختلف انسان ها از سنگ و کانی ها علاوه بر استفاده
به عنوان ابزارهای گوناگون برای درمان نیز سود برده اند .
طی مطالعات صورت گرفته ، مطابق بر طب چینی در بدن مراکزی به نام
چاکرا وجوددارد که راه ارتباطی و مرکز جذب یا انتقال قوای درونی با
محیط خارج است .
این مراکز قادرند ارتعاشات و انرژی های سنگ ها و کانی های درمانی را
دریافت نمایند و با استفاده از این انرژی ها تعادل بدن را به حالت عادی
بازگردانداین مراکز ارتباطی در نقاط مختلف بدن انسان وجود دارد.سلامت
و تعادل هر یک از نواحی تحت پوشش چاکرا ها در جسم ، به سلامت و
تعادل نیروهای نامرئی مرتبط با آن منتهی می شود .
بطوری که اگر تعادل روانی شخص در هر زمینه ای بهم بخورد ، جسم
او در ناحیه ی چاکراها ی مرتبط با آن دچار اختلال می گردد و بیماری ها
نیزدر اثر بسته شدن این مراکز انرژی پدید می آیند. به همین دلیل انسان ،
برای تقویت نیروی معنوی خود ، نیازمند صیانت و نگهداری صحیح از جسم
خویش است وتقویت و حفاظت از مراکز ارتباطی جسم و قوای روحانی )
چاکرا ( است . برای
برای حفاظت و تقویت هر یک از چاکراها دستورات متنوعی
در زمینه های مختلف چون : معاشرت ، تمرین های خاص یا ورزش ، تغذیه ،
ریاضت یا خویشتن داری و ارتباط با طبیعت یا کسب انرژی
از سنگ های طبیعی بیان شده است که در این بین تنها به ارتباط
چاکراهای اصلی و سنگ های مرتبط با آن ها اشاره می شود.
مراکز انرژی یا همان چاکراها در هفت منطقه از بدن در راستای ستون فقرات
از پایین ترین قسمت تا بالای جمجمه سر قرار گرفته اند و عبارتند از:
-0 چاکرای ریشه یا پایه ستون فقرات )مولادهارا Mulddhara ( :که محل
یا انرژی حیاتی » پرانا « استقرار آن در استخوان خاجی می باشد و محل ورود
است .طیف رنگ مربوط به این چاکرا قرمز است و ازکانی های تاثیر گذار
بر آن می توان به گارنت و یشم قرمز، عقیق و یاقوت قرمز اشاره نمود. غده
تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده فوق کلیوی است و اعضای تاثیر پذیرآن
ستون فقرات ، کلیه ها ، مثانه ها و پاها هستند . عملکرد روانی این چاکرا و
کانی های موثر بر آن میل به زندگی مادی ، شادابی ، حیات ،کمیت قدرت
جسمانی بوده و بر بیماری های کم خونی و فقر غذایی اثر خوبی دارد .
-2 چاکرای خاجی)سواد هیستانا Swadhistana (: که محل استقرار آن در
بین استخوان شرمگاهی و ناف می باشد. طیف رنگی مربوط به این چاکرا
نارنجی است و ازکانی های تاثیر گذار بر آن می توان به عقیق وکلسیت
نارنجی ،سنگ ماه و اوپال آتشین اشاره نمود.غدد تاثیر پذیر نسبت به این
چاکرا غدد جنسی می باشد و اعضای تاثیر پذیرآن دستگاه تولید مثل می باشد
. عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن کمیت قدرت جنسی ،
کیفیت عشق نسبت به جنس مخالف ،و تقویت مرکز احساسات است.
-3 چاکرای شبکه خورشیدی )مانی پورا Manipura (:که محل استقرار آن
در زیر قفسه سینه می باشد. طیف رنگی مربوط به این چاکرا زرد است و
ازکانی های تاثیر گذار بر آن سیترین ، توپاز ، کلسیت طلائی ، کهربا، چشم
ببر را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده لوزالمعده می
باشد و اعضای نفوذ پذیراز ان کبد ، معده ، کیسه صفرا ، طحال، روده ها و
دستگاه عصبی هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن شفا
گری ، تمایل به تندرستی ، لذتهای عمیق خرد معنوی ، جایگاه هویت فردی
در کیهان عواطف ناخالص است .
-4 چاکرای مرکز یا قلب )آنات هاتا Anathata (: که محل استقرار آن در
وسط جناق سینه و بالای قلب می باشد . طیف رنگی مربوط به این چاکرا
سبز - صورتی است و از کانی های تاثیر گذار بر آن می توان به مالاکیت،
پریلات،کوارتز صورتی ،تورمالین سبز و قرمزو جید اشاره نمود. غده تاثیر
پذیر نسبت به این چاکرا غده تیموس می باشد واعضای نفوذ پذیرازان قلب ،
سیستم عروقی و پوست هستند. عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر
آن عواطف قلبی عاشقانه به ابناء بشر ، گشایش قلبی در برابر حیات ، رشد
معنوی ، شفقت و خلوص است.
-5 چاکرای گلو )ویهودها Wihudha ( :که محل استقرار آن روی حلق می
باشد. طیف رنگی مربوط به این چاکرا آبی آسمانی است واز کانی های تاثیر
گذاربر آن می توان به آکوامارین ، آزوریت ، تورمالین آبی، توپاز آبی
،سودالیت و فیروزه اشاره نمود. غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده
تیروئید می باشد و اعضای نفوذ پذیرازآن سیستم دستگاه تنفسی ، عصبی و
گوارشی هستند. عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن دریافت و
انطباق جایگاه بیان خویش و خلاقیت است.
-6 چاکرای پیشانی یا چشم سوم )آجنا Agna ( : محل استقرار آن بین دو ابرو
می باشد. طیف رنگی مربوط به این چاکرا آبی است واز کانی های تاثیر گذار
بر آن لاجورد ، فلوریت آبی ، کوارتز شیشه ای، چشم شاهین را می توان نام
برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده هیپوفیز می باشد و اعضای نفوذ
پذیرازآن بخش تحتانی مغز ، چشم چپ ، گوشها ، بینی و دستگاه عصبی
هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن قابلیت تصویر
سازی و درک مفاهیم ذهنی توانایی به فعل در آوردن افکار مرکز ادراک
فراحسی مانند پیشگویی است.
-7 چاکرای بالای جمجمه یا تاج سر )ساهاس رارا Sahasrara (: که محل
استقرار آن فرق سر می باشد . طیف رنگی مربوط به این چاکر بنفش و سفید
است و ازکانی های تاثیر گذار بر آن میتوان آمیتیست ، فلورین، الماس و
تورمالین را نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده صنوبری می باشد
و اعضای نفوذ پذیراز ان بخش فوقانی مغز ، چشم راست هستند . عملکرد
روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن ترکیب نیروی حیات با شخصیت
انسان و ویژگی های معنوی محل اشراق و بصیرت معنوی است.
خواصشفابخشیپارهایازکانیها
*لازوریت)لاجورد( (NaCa) [(SOSCl) (AlSiO)] :تقویت بیان
،کاهش استرس و درمان افسردگی ،درمان درون گرایی. تسکین دهنده درد
های سر وموثر برای فشار خون بالا.
*آکوامارینAlBe(SiO) :افزایش قدرت بیان و ضریب هوشی
،بسیار سودمند برای هنرمندان و موسیقی دانان. رفع بیماریهای مجرای تنفسی
, برونشیت ،ریه ها ، افزایش قدرت سیستم دفاعی در بدن و غده تیموس
*آمیتیستSio :پرورش نیروی خلاقیت و ابتکار ،افزایش شهامت
،محافظت در برابر فشارهای شدید عصبی ، تسکین دهنده درد های ناحیه سر ،
میگرن و فشارهای عصبی، رفع بی خوابی
*لعل: XY(SiO) درمان میگرن ،سردردهای عصبی ، از بین برنده
اضطراب و پریشانی ، کمک به بهبود دردهای مفاصل و مشکلات تنفسی،
افزاینده صبر و تحمل
*یاقوتکبودAlO : افزایش انرژی،اقتدار،شهامت وشجاعت و اعتماد به
نفس ،علاج بی حسی و رخوت،، پادزهر بوده و خون را صاف میکند، سرمه
آن مقوی بصر می باشد . ،تنظیم فشار خون و رفع تب ، از بین برنده جوش و
لک ها،
*جاسپرقرمزSio :کاهش استرس ،افزایش تحمل و بردباری ، تسکین
دردهای عضلانی
*فیروزه,H2O 4 CuAl[PO(OH)] :کمک به رفع عوارض کبدی،
تقویت چشمها. هماهنگ کننده سیستم عصبی مرکزی، تقویت بنیه ،مناسب
برای بیماریهای حلق،گلو وریه ، محافظت در برابر انرژی های منفی
*زمردBeAl(SiO)Cr : کمک به رفع درد معده ، تقویت روح ، رفع
مسمومیت های ناشی از خوردن سم و یا نیش جانوران گزنده ، تنظیم حرارت
بدن
*الماس C : سفیدو براق کننده دندانها، کمک به بهبود بیماریهای رعشه،
صرع و بیماریهای پوستی. استفاده تعلیقی از آن منجر به تقویت قلب می شود
.اگرالماس را بر شکم ببندند ناراحتی و مشکلات دستگاه گوارش را دور
کرده و هضم را آسان می کند و هم چنین معده را تقویت می نمای.
*عقیقآبیSio : موثر در درمان سردردها و گرفتگیهای عضلانی ،تقویت
نفس ،افزایش شهامت ،تقویت تمرکز ،شادی بخش .
*اپالSio :کمک به بهبود ورم معده ، تقویت کننده قلب و
جریان خون .
*چشمببرSio : ،از بین بردن احساسات نا خواسته ،ایجاد تعادل در نیاز
های مادی و جسمی،فعال کننده مراکز حرکتی در بدن ، از جمله استخوانها و
مفاصل و تقویت آنها
*سنگکریستالSio : محافظت در برابر نیروهای منفی ،تاثیر مناسب
برای مدیتیشن ،مناسب برای قلب و بافت لنفاوی وغدد و جریانهای خون و
تقویت چشم و ریه
*سیترینSio : رفع افسردگی ، عصبانیت و نگرانی.
*انیکس)سنگخردمندان( Sio : کمک به رفع خارش پوست ، اصلاح
و ترمیم سلولهای مو و ناخنها، تقویت کننده بینائی ،افزایش اقتدارواعتماد به
نفس،حمایت در مقابل بی صبری و خشم،برطرف کردن مشکلات خواب
*عقیقخزهای:Sio :مقابله با افسردگی ،حفظ تعادل ذهنی و عاطفی
،موثر برای دیابت و متعادل ساختن درصد قند خون.
*فلوریتCaf :از بین برنده تشویش و اضطراب. خارج نمودن انرژی های
منفی و جایگزین نمودن انرژی های مثبت، مخصوص درمان بیماریها و
عوارض مغزی و مشکلات ذهنی
*کوارتزدودی:Sio افزایش اترژی ،خلاقیت و نشاط ،ایجاد تعادل در
احساسات.
*گارنت AB(SiO : مناسب جهت دستگاه تولید مثل ، تقویت
قسمت میانی ستون مهره ها ، ایجاد نشاط و انرژی ، ،مناسب برای مدیتیشن.
*عقیقزردSio : تسهیل کننده عمل روده ها ، افزایش انرژی ،تقویت
کننده سرخرگهای اکلیلی و قلب ، تقویت کننده چشمها و نیروی جنسی
*تورمالینNaFe (AlFe [(OH)-(BO)-SiO]
:محافظت کلی از شخص ،بهبود روابط اجتماعی ،افزایش شور و نشاط
زندگی.خواب آرام، افزایش قدرت تمرکز ، ایجاد اعصاب ارام ، کمک در
درمان سرطان
دوران پرکامبرین
دوران پرکامبرین :
پرکامبرین
یک دوره زمین شناسی است که از نظر تاریخ زمین قبل از دوره کامبرین قرار
دارد. این دوره برهه عظیمی از زمان زمین شناسی را شامل میشود که خود از
مراحل آغازین زمین یعنی بیش از 4.6 میلیارد سال پیش شروع و تا ابتدای دوره
کامبرین یعنی 4 میلیارد سال بعد از آن به پایان میرسد. پرکامبرین قسمت
اعظم تاریخ زمین شناسی را شامل میشود و در واقع در حدود 8/7 تاریخ زمین را
به خود اختصاص میدهد
حدود زیرین و بالایی پرکامبرین
حد زیرین
پرکامبرین در حقیقت مقارن با پیدایش زمین در حدود 4.6 میلیارد سال پیش
است. با توجه به اینکه هیچگونه اطلاعی از 700 میلیون سال اولیه آن وجود
ندارد، شاید بتوان این مدت را زمان قبل از زمین شناسی در نظر گرفت. بطور
کلی پرکامبرین با قدیمیترین سنگهای تعیین سن شده زمین در غرب گرینلند
یعنی تقریبا 3.8 میلیارد سال پیش شروع میشود. حد بالایی پرکامبرین را
معمولا با ظهور اولین جنس از تریلوبیتهای مربوط به قاعده کامبرین مشخص
میکنند. در واقع ظهور این تریلوبیتها میتواند نشانه پایان پرکامبرین
باشد.
شناخت پرکامبرین
خنمونهای سنگهای پرکامبرین در قارهها
، نادر و کمیاب است. علت کمیابی این سنگها پوشیده شدن آنها توسط لایههای
جوانتر میباشد. در چنین مناطقی بیرون زدگی این زمینها در هسته کوههای به
شدت فرسایش یافته و قعر درههای عمیق قابل مشاهده است. در واقع این سنگها
در مناطق وسیعی که به آن سپر (Shield) میگویند گسترش یافتهاند. سپرها از
نظر زمین شناسی پیچیده و درهم میباشند و عمدتا از سنگهای دگرگونی و
تغییر شکل یافتهای تشکیل شدهاند. نیمرخ آنها تحدب ملایمی داشته و در مقطع
شبیه به سپر جنگجویان میباشد. پرکامبرین ناشناخته ترین گستره از تاریخ
زمین است، در نتیجه تقسیم بندی آن به واحدهای زمانی متعدد مشکل میباشد.
دلایل ناشناخته ماندن پرکامبرین
پرکامبرین
شامل رخدادهای پراکندهای میباشد، که این رخدادها به دلیل گذشت زمان
دارای جزئیات و آثار کمی میباشند. دلیلی که بر این حقیقت وجود دارد، این
است که سپرها و دیگر بیرون زدگیهای پرکامبرین از سنگهای دگرگون شده و
پیچیدهای تشکیل شده است که در بسیاری موارد توسط تودههای بزرگ آذرین قطع
شده اند. برخی از این سنگها چندین بار چین خورده ، گسل یافته و بارها مورد
نفوذ تودههای آذرین قرار گرفته و دگرگون شدهاند. عامل دیگری که مطالعه
تاریخ پرکامبرین را پیچیده میسازد، کمبود فسیلها و سنگوارهها میباشد.
شواهد سنگوارهای و فسیلی فراوانی تا قبل از دوران پالئوزوئیک در تاریخچه
زمین شناسی ثبت نشده است. در زمان پرکامبرین حیات وجود داشته است، اما
اشکال حیاتی ، ساده و از نظر بدنی نرم و قابل انعطاف بودهاند. به همین
دلیل تاریخچه فسیلی پرکامبرین ناقص میباشد.
سنگوارههای پرکامبرین
سنگوارهها
و فسیلهای پرکامبرین چندان شناخته شده نبوده و فراوان نمیباشند. ولی
گاهی اوقات فسیلهایی با سن پرکامبرین یافت میشود. احتمالا عادی ترین
سنگوارههای پرکامبرین ، ستونها یا برجستگیهای کاملا لایه لایه از جنس
کربنات کلسیم میباشد. این ساختمانها که استروماتولیت (Stromato lite) نام
دارد، بقایای موجودات حقیقی نبوده، بلکه مواردی هستند که توسط جلبکها
رسوب کردهاند. اگرچه استروماتولیتها غالبا ساختمانهای نسبتا بزرگی
دارند، ولی اکثر سنگوارههای دیگر پرکامبرین در حد میکروسکوپی و کوچک
هستند. در آفریقای جنوبی سنگهای پرکامبرین قدیمی ، با سن بیش از 3.1
میلیارد سال ، پیدا شده است که شامل باکتریها و جلبکهای سبز - آبی هستند.
محتوای فسیلی پرکامبرین بدلیل اینکه موجودات این دوران دارای بدنی نرم و
قابل انعطاف بودند، بسیار کم و محدود میباشد.
زمینهای پرکامبرین
به
عقیده بعضی از زمین شناسان در پرکامبرین یک خشکی واحد به نام پانگهآ وجود
داشته است. گاهی اوقات این خشکی تقسیم شده و تشکیل دو خشکی گندوانا و
لوراسیا را داده است. بین این دو خشکی را اقیانوس واحدی اشغال کرده بود.
زمینهای این دوره به دو شکل دیده میشوند.
· سپرها یا زمین· های ثابت :
سپرها
زمین· هایی هستند که تا کنون کمتر توسط رسوبات پوشیده شده و کمتر تحت عمل
فرسایش و چین خوردگی قرار گرفته· اند. مهمترین سپرها دنیا عبارتند از سپر
آفریقا ،· سپر برزیل ،· آمریکای جنوبی ،· سپرهند ،· ایتالیا ،· کانادا ،·
چین و سیبری.
· فلات قاره· ها :
این زمین· ها در قسمت· های چین
خورده و یا دره· های مرتفع قرار گرفته· اند. این زمین· ها در اغلب
زمان· های زمین شناسی در زیر دریاها قرار داشته و توسط رسوبات پوشیده شده و
تحت عمل چین خوردگی نیز قرار گرفته· اند.
سنگهای پرکامبرین
تعیین
سن سنگهای پرکامبرین بر اساس روشهای رادیومتریک صورت گرفته است. بطور
کلی سنگهای مربوط به این دوره به دو دسته تقسیم میشوند.
· سنگ· هایی با درجه دگرگونی بالا یا گرانولیت : این سنگ· ها قدیمی ترین سنگ· های شناخته شده می· باشند.
·
سنگ· های آذرین و رسوبی تخریبی اغلب دگرگون شده : این سنگ· ها جوانتر از
سنگ· های قبلی بوده و بر روی آنها قرار می· گیرند. این سنگ· ها به علت
داشتن کلریت سبز رنگ بوده و به مجموعه سنگ· های سبز رنگ مشهور هستند.
آب و هوای پرکامبرین
به
علت کمبود اطلاعات فسیلی از پرکامبرین نمیتوان به خوبی در مورد آب و هوای
این دوره اظهار نظر کرد. شواهد آب و هوایی اندک موجود در پرکامبرین بسیار
متناقض میباشد. چون از یک طرف فراوانی کربناتها از قبیل دولومیت و
ساختمان جلبکی احتمالا معرف آب و هوای گرم میباشد و از طرف دیگر وجود
تیلیتها در روی اکثر سپرها حاکی از یک زمان یخبندان عمومی میباشد. بطور
کلی از روی تمامی شواهد موجود میتوان نتیجه گرفت که پرکامبرین دارای آب و
هوای گرم و مرطوب با اتمسفر غنی از بخار آب بوده است. بطوری که بخارات آب
در ارتفاعات ، باعث تشکیل و گسترش یخچالها شدهاند. رسوبات ماسه سنگی و
شیلهایی که از این زمان باقی ماندهاند، نشاندهنده وجود عوامل فرسایشی است
که بر سطح زمین حکمفرما بوده است.
مشخصات پالئوژئوگرافی پرکامبرین
بطور کلی پوسته زمین در پرکامبرین طی سه مرحله یا فاز انجام گرفته است که عبارتند از :
فازپرموبیل ( Permobilephase) (آرکئن)
در
این مرحله که حدود 3.4 میلیارد سال پیش به پایان میرسد، پوسته زمین مشابه
قشر کره ماه از گابرو غنی بوده و اولین اقیانوسها در آنها تشکیل گردیده
است. ضمنا در این مرحله درجه حرارت پایین آمده و کمتر از 374 درجه
سانتیگراد گردیده است. سپس بطور ناگهانی فرسایش ، رسوبگذاری ، فرونشینی و
دگرگونی ایجاد شده و در نهایت سنگهای گرانیتی تشکیل شده است. در این مرحله
با اینکه پوسته مقاوم تر گردیده ولی هنوز نمیتوانسته وزن تشکیلات رسوبی
ضخیم تر از 7 کیلومتر را تحمل نماید.
فاز تحولی (Transitional Phase) پرتروزوئیک زیرین
در
پروتروزوئیک زیرین ، پوسته گرانیتی برای اولین بار به صفحهها و پلیتهای
باثبات و کمربندهای پر تحرک تقسیم میشود. پلیتهای با ثبات از رسوبات
اولیه پوشیده شده است. کمربندهای پر تحرک متعددی نیز به وسعت صدها کیلومتر
گسترده شدهاند. از لابلای شکستگیها و خرد شدگیهای کمربندها ، مواد نفوذی
بازیک خارج شده و در سطح زمین گسترده شده است. در واقع در این مرحله
پلیتها و کمربندها مجموعا سطح زمین را پوشانده بود و حاشیه این پلیتها و
کمربندها ریفتها (Rift) و شکافهای زیر دریایی را ایجاد نموده است.
فاز تکتونیک صفحهای (Plate –Tectonic) (پروتروزئیک بالایی)
در
این فاز دو قاره آفریقا و قاره آمریکای جنوبی تشکیل شده و طبق مطالعات
مغناطیس دیرینه ، این دو قاره تا کرتاسه یکی بودهاند. در این زمان دریاهای
کم عمق و کنار خشکی (Epicontinental) گسترش یافته و محیطی مطلوب برای رشد و
توسعه استرماتولیتها ایجاد گردیده است.
ابر دوران پرکامبرین
اَبردوران پرکامبرین (Precambrian Eon)
زمان قبل از ائون فانروزوئیک را پرکامبرین(precambrian) نامیده اند.پرکامبرین نخستین ائون زمینشناسى است و از نظر تاریخ کره زمین، پیش از دوره کامبرین قرار دارد. جداى از پرکامبرین، واژههاى حیات اولیه(Protozoic)، بى حیات(Azoic) ، آغاز حیات(Eozoic) ، قدیمیترین حیات(Archeozoic)، حیات ناشناخته(Angustozoic) ، حیات پنهان(Crypotozoic) نامهاى دیگرى است که به این ائون دادهاند که از میان آنها آرکئوزوییک براى بخش قدیمى و پروتروزوییک براى بخش جدیدتر قابل قبولتر است.
پرکامبرین
قریب به نود درصد طول عمر زمین را شامل می شود . طول مدت پرکامبرین 4000
میلیون سال است . در چینه شناسی ، پرکامبرین را به دو ائون آرکئن(Archean) و پروتروزوئیک(Proterozoic)
تقسیم نموده اند .اطلاعات و دانسته ها از ائون آرکئن و پروتروزوئیک نسبت
به سایر زمانهای زمین شناسی کمتر است(زیرا قسمت اعظم سنگهای پرکامبرین تحت
تأثیر دگرگونی یا فرسایش قرار گرفته اند و یا توسط سنگهای جوانتر پوشیده
شده اند .) آثار فسیلی موجودات زنده پرکامبرین بندرت باقی مانده است(زیرا
موجودات آن زمان ابتدایی و فاقد استخوان سخت بوده اند .) انطباق سنگهای
پرکامبرین غالباً با استفاده از تعیین سن به وسیله مواد رادیواکتیو صورت می
گیرد . بنا به گفته لیل(Lyell) قدیمی ترین زمین هایی که قشر یا پوسته اولیه زمین را تشکیل می داده است زمین های بلور لایه(Cristallopyllien)
بوده است . حدود 12 فاز کوهزائی در طول 3000 میلیون سال وجود داشته است که
بین قدیمی ترین سنگهای تعیین سن شده روی زمین تا کامبرین اتفاق افتاده است
، اما طول زمان هر یک از این فاز ها دقیقاً مشخص نیست . از بهترین فسیلهای
شاخص پرکامبرین بالائی که از یک میلیارد سال قبل ظاهر شده اند می توان
آثاری چون بابتوسفرها (babetospheres) و چوآریا(chuaria) را نام برد . پرکامبرین به دو ائون تقسیم شده است :
اَبردوران پروتروزوئیک(Proterozoic Eon)
به زمان بین 570 تا میلیون 2500 سال قبل را پروتروزوئیک نامیده اند . فاصله زمانی 2.5 میلیارد تا 540 میلیون سال قبل یعنی محدوده زمانی تقریبی دو میلیارد ساله را شامل می شود .حد بین پروتروزوئیک و کامبرین را با پیدایش اولین تریلوبیت بنام اوله نوس(olenellus) و یا فالوپسیا(fallopcia) مشخص می کنند . تعیین سن سنگهای پروتروزوئیک بر اساس رادیومتریک صورت گرفته است.به طور کلی سنگهای مربوط به این ائون به دو دسته تقسیم شده اند :
الف) سنگهایی با درجه درگرگونی بالا یا گرانولایت(Granulites)
ب) سنگهای آذرین و رسوبی تخریبی اغلب دگرگون شده و به علت داشتن کلریت سبز رنگ هستند . به این دسته سنگها مجموعه سنگهای سبز(Green stone belt) می گویند .. به علت کمبود اطلاعات فسیلی از پروتروزوئیک ، نمی توان به خوبی در مورد آب و هوای این ائون اظهار نظر نمود . زمینهای پروتروزوئیک عبارتند از :
1. سپرها یا زمینهای ثابت : زمینهایی که کمتر تحت دگرگونی و فرسایش بوده اند .
2. فلات قاره ها : در قسمتهای چین خورده و یا در دره های مرتفع قرار گرفته اند .
پروتروزوئیک شامل دورانهای زیر است:
1) Paleoporterozoic
از 2.5 میلیارد تا 1.6 میلیارد سال قبل را در برمی گیرد و خود شامل دوره های زیر است:
الف) Siderian زمان(2.5 – 2.3 میلیارد سال قبل).
ب) Rhyacian زمان(2.3 – 2.05 میلیارد سال قبل).
ج) Orosirian زمان(2.05 – 1.8 میلیارد سال قبل).
د) Statherian زمان(1.8 – 1.6میلیارد سال قبل).
2) Mesoproterozoic
محدوده زمانی 1.6 تا 1 میلیارد سال قبل را شامل می شود و خود از دوره های زیر تشکیل گردیده است:
الف) Calymmian زمان(1.6 – 1.4میلیارد سال قبل).
ب) Ectasian زمان(1.4 – 1.2میلیارد سال قبل).
ج) Stenian زمان(1.2 – 1میلیارد سال قبل).
3)Neoproterozoic
از 1 میلیارد سال قبل تا 542 میلیون سال قبل را دربرگرفته و شامل سه دوره زیر است:
الف) Tonian یک میلیارد -850 میلیون سال قبل).
ب) Cryogenian زمان(850 -630میلیون سال قبل).
ج) Ediacaran زمان(630 تا 542 میلیون سال قبل).
اَبردوران آرکئن(Archean Eon)
ائون آرکئن به تنهایی 45 درصد طول زمین یعنی فاصله زمانی بین 5/2 تا 6/4 میلیون سال قبل را در بر می گیرد ،یعنی محدوده زمانی یک میلیارد و پانصد میلیون ساله را شامل میشود. در قدیم بر اساس اصل روی هم قرار گرفتن طبقات(principle of superposition) قدیمی ترین سنگها را به آرکئن نسبت می داده اند . سنگهای رسوبی آرکئن غالباً از نوع تخریبی درشت دانه و سنگهای رسی تیره است .(مواد متشکله این سنگها از تخریب سنگهای آذرین حاصل شده اند .)موجودات زنده اولیه از نوع تک سلولی بوده اند .استروماتولیت ها از نمونه های فسیلی هستند که به تعداد نسبتاً زیاد درسوبات پرکامبرین بر جای مانده اند .امروزه استروماتولیت ها در حاشیه دریاهای گرم دیده می شوند ولی تعداد آنها نسبت به پرکامبرین بسیار کم است . امروزه استروماتولیتها را در استرالیا مشاهده می کنیم .
آرکئن(Archean)متشکل از دورانهای زیر میباشد:
Eoarchean زمان(4 – 3.6 میلیارد سال قبل).
Paleoarchean زمان(3.6 –3.2 میلیارد سال قبل).
Mesoarchean زمان(3.2 – 2.8 میلیارد سال قبل).
Neoarchean زمان(2.8 – 2.5 میلیارد سال قبل)